loading...

(خیالپردازِ نادانِ سابق)

Content extracted from http://aleme-n.blog.ir/rss/?1580996786

بازدید : 788
دوشنبه 4 خرداد 1399 زمان : 5:22

پسر خوب و مهربانی‌ست. به من پیشنهاد داده بود تا دوست‌دخترش شوم. وقتی که احساساتش نسبت به من را برایم بیان می‌کرد ذوق داشت! و ذوق داشت تا زودتر بتواند قربان صدقه‌ام برود. حیف که از هم دوریم. تنها دلیلم برای جواب منفی، دور بودن شهرهایمان بود. روزهای زیادی را برای ساعات طولانی با هم حرف زدیم. لا به لای مشکلات روزانه برای همدیگر ویس و ویدیو مسیج فرستادیم. بیرون از خوابگاه توی برف می‌ایستاد تا با من صحبت کند. نگران غذا خوردنم بود. جویای حالم می‌شد. برنامه ریختیم که با هم به کارهایمان برسیم و پیگیر برنامه‌ی همدیگر می‌شدیم. چند روز پیش فهمیدم که وارد رابطه شده. آن هم با شخصی که در حد توییتر می‌شناسمش. دلم کمی‌گرفت. درست است که جوابم منفی بود اما علاقه‌ام نسبت به او با جواب منفی تمام نشده بود. هر دو آدم مهربانی هستند و همین باعث می‌شود که لبخندی آغشته به حسرت بزنم.

دانلود سریال Advance Bravely
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 55
  • بازدید کننده امروز : 46
  • باردید دیروز : 10
  • بازدید کننده دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 216
  • بازدید ماه : 875
  • بازدید سال : 13793
  • بازدید کلی : 35908
  • کدهای اختصاصی